۰ روز پس از آغاز ناآرامیها در ایران، ملاقات گروهی از نمایندگان مجلس با موسوی و رفسنجانی این ظن را قوی کرد که در پشت پرده مذاکراتی در جریان است. حسین باستانی اما میگوید تا رهبر نخواهد هیچ مذاکرهای فایده نخواهد داشت.
حسین باستانی روزنامهنگار مقیم پاریس معتقد است اظهارات آیتالله خامنهای در نماز جمعه پس از انتخابات، نشان داد که این جناح به هیچ وجه قصد کوتاه آمدن ندارد. وی در عین حال میگوید موسوی نیز اهل مصالحه نیست و محال است که ریاست جمهوری احمدی نژاد را به رسمیت بشناسد.
دویچهوله: آقای باستانی روز چهارشنبه سوم تیرماه، گروهی از نمایندگان مجلس که آقای بروجردی رییس کمیسیون امنیت خارجی مجلس هم جزو آنها بوده، با آقای مهندس موسوی و آقای رفسنجانی دیدار داشتند. گفته میشود که در این ملاقات آقای موسوی و آقای رفسنجانی هر دو برای رفع اختلافها ابراز علاقه کردهاند. آیا این عملی است که این قضیه از طریق مذاکره حل بشود؟
حسین باستانی: اگر ما در نظام جمهوری اسلامی ایران جایگاه آقای خامنهای را نادیده بگیریم، البته همهی این امکانات وجود دارد. یا اگر مبنا براین باشد که حتا با جایگاه فعلیشان، ایشان دخالت خیلی مستقیمی در قضیه نکنند، بازهم تمام این امکاناتی که شما میگویید محتمل است. اما واقعیت این است که نوع دخالت ایشان در انتخابات ریاست جمهوری دهم به نحوی است که امکان مصالحه را خیلی بعید میکند. البته هیچ چیز در ایران غیرممکن نیست و برای این که به یاد بیاوریم چرا در ایران هیچ چیز غیرممکن نیست، کافیست رجوع کنیم به تجریباتی که مربوط به همین انتخابات است که شاید واقعا در هر مرحلهاش یک چیز غیرمنتظرهای رخ داد: قبل از انتخابات، در جریان انتخابات و بعد از انتخابات. واقعیت این است که آقای خامنهای نکتهای را بیان کردند و روی آن پافشاری کردند که کار تمام دستگاههای حکومتی که احیانا بخواهند با مصالحه قضیه را حل بکنند، مشکل شده است. ایشان گفتند که مگر ممکن است نظام جمهوری اسلامی ایران یازده میلیون تقلب بکند! گفتند که شاید صدهزارتا، دویستهزارتا جابجایی رای ممکن باشد، ولی مگر میشود یازده میلیون جابجایی رای صورت گرفته باشد و تاکید کردند که نظام «اهل تقلب» نیست. خواستهی آقای موسوی و بقیه هم که رسیدن به یک حد بینابین نیست، آنها صراحتا دارند میگویند اصولا جای فرد پیروز انتخابات و کاندیداهای بعدی عوض شده و این تقلبها به اندازهای بوده که در واقع احمدینژاد نمیتوانسته در حالت عادی رییس جمهور بشود و با تخلفات، ایشان را به این مقام رساندهاند. در یک چنین شرایطی این که این مذاکرات بتواند به گونهای تاثیرگذار باشد که در واقع نظام، یازده میلیون تخلف انتخاباتی را بپذیرد، این یکمقدار بعید است. مشخص است که در سطح حکومت، نگرانیهای جدی وجود دارد. ما شاهد ابراز نگرانیها و میل به مصالحههایی هستیم که حتا بعضا از زبان شخصیتهای ارشد محافظهکار بیان میشوند. مثل اظهارات چندی پیش آقای لاریجانی که گفتند ای کاش بعضی از اعضای شورای نگهبان قبل از انتخابات موضعگیریهای انتخاباتی و سفرهای تبلیغاتی انتخاباتی به نفع آقای احمدینژاد نمیکردند. یا صحبتهای آقای باهنر یا بعضی از مقامهای دیگری که ممکن است صراحتا نقشی در این تحولات نداشته باشند، ولی در جناح محافظهکار ردهی بالایی دارند. مثل صحبتهای روز چهارشنبه آقای قالیباف و بعضی از شخصیتهای روحانی محافظهکار و غیره و ذلک. منتها این میان همان طور که گفتم یک گرهکور باقی میماند و آن این که برفرض اگر شورای نگهبان هم میلی برای به رسمیتشناختن تقلبات انتخاباتی داشته باشد، که البته شورای نگهبانی که دبیرش آقای جنتی است و عضو عالیرتبهاش آقای محمد یزدی و بقیهی اعضایش هم مشخص است که گرایش سیاسیشان به کدام طرف است، بعید است که این شورای نگهبان میل داشته باشد این کار را بکند، ولی حتا اگر این میل وجود میداشت، با توجه به گفتههای آقای خامنهای، واقعا عقل بشری قد نمیدهد که چطور ممکن است این قضیه بتواند با مصالحه حل بشود.
ولی ملاقات روز چهارشنبه، اولین ملاقاتی بوده که بعد از آغاز این بحرانها از طرف یکسری از دولتمردان جمهوری اسلامی، نمایندگان مجلس، با آقای موسوی صورت گرفته است. این خودش نمیتواند نشاندهندهی این باشد که حالا در ظاهر صحبتهای آقای خامنهای که شما به آن اشاره کردید مثل همیشه ممکن است فقط یک مصرف خاصی برای گروه خاصی داشته باشد ، ولی در پشت پرده واقعا امکان این هست که مصالحهها و مذاکراتی در جریان باشد؟
اولا صحبتهای آقای خامنهای، مثلا صحبتی که دردفاع از دولت آقای احمدینژاد داشتند، تصور من این نیست که اینها مصرف خاص یا مصرف سیاسی و تبلیغاتی داشته است. ایشان در واقع تنها مدافع کاملا موثر آقای احمدینژاد در نظام جمهوری اسلامی بودند، در کنار سپاه پاسداران. و اگر خاطرتان باشد حتا خیلی تحلیلها قبل از انتخابات از سوی تحلیلگرانی که خوشبینتر بودند بیان میشد که با اشاره به ضررهایی که آقای احمدینژاد به نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرده است، استدلال میکردند که شاید رهبری نخواهد خودش را هزینهی انتخاب مجدد آقای احمدینژاد بکند. حتا خیلی از تحلیگران بعضا معتبر، این تحلیل را عنوان میکردند که شاید انتخاب بعدی نظام، آقای موسوی باشد. به این خاطر که به شدت از گفتمان اصولگرایی دفاع میکند و در عین حال هزینههای آقای احمدینژاد را هم ندارد. ولی چیزی که در عمل ثابت شد این بود که ابراز حمایتهای پیدرپی آقای خامنهای از آقای احمدینژاد فقط یک بحث تبلیغاتی نبود. ایشان درعمل ایستاد و شاهد این هم بودیم که واقعا بعد از انتخابات آمد و دو سه نوبت تاکید کرد، در حالی که هنوز حتا شورای نگهبانی که گرایشاش مشخص است نتیجهی انتخابات را تایید نکره بود، ایشان دو سه بار آمد از آقای احمدینژاد بهعنوان رییس جمهور منتخب نام برد. حتا کار بررسی شکایات در شورای نگهبان را مشکل کرد و برایش حد مشخص کرد، و حدش این بود که نتیجه جابجا نشود با گفتن این که مگر میشود یازده میلیون تقلب رخ داده باشد. در نتیجه به نظر من کسانی از جناح محافظهکار هم که الان دارند سعی میکنند میانجیگریهایی انجام بدهند، اینها تصمیمگیرندهی اصلی نیستند. اصل این است که آقای خامنهای باید رضایت بدهد که خب خیلی سخت خواهد بود. البته غیرممکن نیست، ولی خیلی سخت خواهد بود.
مسئلهای که الان چند روزی است مطرح شده که قضیهی انتخابات به مجمع تشخیص مصلحت سپرده بشود. روز چهارشنبه نمایندگان مجلس همزمان با آقای موسوی با آقای رفسنجانی هم دیدار داشتند. این قضیه هم به نظر شما الان تقریبا محال است یا این که ممکن است این اتفاق بیفتد؟
به نظر من خیلی دشوار است. توجه داشته باشید اولین کسی که این پیشنهاد را کرد آقای عبدالله نوری بود و شورای نگهبان یک موضع گرفت و نفس موضعگیریاش هم مهم بود چون داشت در مقابل پیشنهادی موضع میگرفت که اولین مطرحکنندهاش یکی از شخصیتهای اپوزیسیون نظام محسوب میشود و گفت احتیاجی به این بدعتها نیست. ولی این که سرنوشت آقای احمدینژاد بخواهد به شورایی ارجاع بشود که شخصیتتعیینکنندهاش آقای هاشمی رفسنجانیست، به نظر من خیلی به سختی ممکن است، احتمالش بسیار پایین است. بسیاری هم دارند میانجیگری میکنند اما باز فراموش نکنید که در مجلس بالاترین شخصیت، رییس مجلس است. اما بعد از این که آقای علی لاریجانی یکسری صحبتهایی کردند در خصوص این که ایکاش شورای نگهبان بیطرفیاش را حفظ کرده بود و جا دارد که اجازه داده بشود مردم اعتراضات مسالمتآمیزشان را بتوانند ابراز بکنند، ما شاهد بودیم که جناح طرفدار آقای احمدینژاد در مجلس با صریحترین و خشنترین عبارات، آقای لاریجانی را هم مورد حمله قرار دادند و حتا گفتند در مورد شما نکاتی وجود دارد که بعدا افشا خواهیم کرد، شما دارید مجلس را به ستون پنجم دشمن تبدیل میکنید و یا تعبیراتی شبیه این. چرا آنها دارند یک چنین حرفهایی را میزنند؟ چون احساس میکنند پشتشان گرم است. پشتشان به موضعگیری رهبری گرم است. وقتی نمایندگانی مثل آقای رسایی، نمایندهی اولترا محافظهکار قم، به آقای لاریجانی حمله میکنند، باز به صحبتهای رهبری ارجاع میدهند. میگویند ایشان گفتند که راه بررسی شکایت از طریق شورای نگهبان است و باید به اعتراضات خیابانی پاسخ داد و وقتی شما انتقاداتی ولو ظریف به شورای نگهبان مطرح میکنید و خواستار فراهمآمدن بستری برای اعتراضات مردمی به شیوهی مسالمتآمیز میشوید، در واقع دارید مقابل رهبری میایستید. به نظر من همهی اینها باز ما را به یک نکته میرساند و آن موضعگیری شخص اول نظام جمهوری اسلامی ایران است که تا وقتی نخواهد در آن تغییری ایجاد شود، بقیهی اجزای حکومت حتا بالاترین نهادهای محافظهکار نظام، در این میان کارهای نخواهند بود.
پس آقای باستانی شما معتقد هستید که ملاقات دیروز نمایندگان مجلس با آقای موسوی بیشتر از آن که بخواهد معنای مصالحه و مذاکره بدهد، میتواند این معنی را داشته باشد که آقای موسوی را میخواهند راضی به کوتاهآمدن بکنند، درست است؟
خیلی از آنها ممکن است که چنین قصدی را داشته باشند. اقلیتی از آنها ممکن است نگرانیهایی فراتر داشته باشند. به هر حال میبینند شکافی که در داخل نظام افتاده بیشتر از هر زمانی هست و امیدوارند بتوانند این شکاف را ترمیم کنند. اما در این که آنها چقدر موثر باشند و چقدر بتوانند حرفشان را پیش ببرند، من خیلی مطمئن نیستم که چنین امکانی وجود داشته باشد. بله، معلوم است که خیلیها دارند احساس خطر میکنند، خیلیها دارند سعی میکنند امکان مصالحه را ایجاد بکنند. اما موضوعاتی وجود دارد که امکان مصالحه در آنها حداقل است. مثل این قضیه. یعنی در این قضیه یا نظام باید قبول کند که تقلب صورت گرفته است و به طرز بیسابقهای هم صورت گرفته، یا باید زیربار آن نرود و آقای احمدینژاد رییس جمهور باقی بماند. شق سومی وجود ندارد. مثل قضیهی رد صلاحیتها نیست. در قضیه رد صلاحیتها، شورای نگهبان یکدفعه میآمد عدهی زیادی را فلهای رد صلاحیت میکرد، عدهای میآمدند میانجیگری میکردند و فرض محتمل، رسیدن به توافق بود. مثلا اگر شورای نگهبان آمده و از بین شخصیتهای موثر سیاسی چهارصد نفر را رد صلاحیت کرده، صدتایشان را قبول کند، صدوپنجاهتاشان را رد بکند و یک حد وسطی به دست بیاید و انتخابات با حضور آنها برگزار بشود. این قضیه اخیر از آن زاویه نیست. یا باید اینطرفی باشد، یا آن طرفی.
و به نظر شما این امکان وجود دارد که آقای موسوی کوتاه بیایند و تن به مصالحه بدهند؟
به نظر من یک درصد هم امکان ندارد. البته میتوانند آقای موسوی را تحت فشار بگذارند به نحوی که صدایش به مردم نرسد. میتوانند تحت حبس خانگی قرارش بدهند. حتا قطعا عدهای دارند بررسی میکنند که دستگیرش بکنند یا نکنند. ولی این که شما انتظار داشته باشید آقای موسوی به ریاست جمهوری آقای احمدینژاد تن بدهد یا به عبارت دیگر آن را به رسمیت بشناسد، به نظر من حتا یک درصد هم امکان ندارد.