خواهرم گفت: چرا مهدی را به خانه راه می دهید!
یکشنبه برای عرض ادب و دستبوسی به منزل پدر رفتم- همه خواهران در همان مجتمع زندگی می کنند - یکی از خواهران که از دولتی سر احمدی نژاد پست ریاست دانشگاه گرفته است و شویش استاندار احمدی نژاد است برای بحث و مجادله به خانه پدر آمد، من برای صله رحم و عرض ادب رفته بودم، سعی داشتم از بحث سیاسی بپرهیزم، لیکن آنان اصرار دارند که فقط بحث سیاسی کنند و در حقانیت محمود سخن بگویند و صد البته در نفاق مخالفان او! شنیدم پس از خروج از خانه پدری فریاد اعتراض سرداده است که چرا او را به خانه راه می دهید!!! و باز گفته است ایکاش در تظاهرات او نیز تیری بخورد و کشته شود!!! نمی دانم، مگر بزرگترین گناه پس از شرک، قطع رحم نیست؟ و والاترین عبادت و اطاعت پس از توحید، احسان به والدین نیست؟ چگونه است که اختلاف نظر در انتخاب کاندیدای ریاست جمهوری در آیین اینان موجب قطع رحم است؟! مگر من حلالی را حرام یا حرامی را حلال کرده ام؟ شاید بیش از حد مجاز می دانم!علی ای حال، من هرگز قطع رحم نخواهم کرد و به امر خدا احسان و نیکی به پدر و مادر را ترک نخواهم کرد، دست و پای والدین را می بوسم و دیدار ارحام را واجب می دانم، اما سخن حق را ترک نمی کنم و با سعه صدر سخن باطل را می شنوم، به عقیده باطل آنان تعرض و اهانت نمی کنم، عقیده خود را بر آنان تحمیل نخواهم کرد و از آنان نیز فقط انتظار تحمل مخالف را دارم و بس. شاید خرده بگیرید که چرا اختلافات خانوادگی را علنی می کنم؟ در واقع این تلاقی دو دیدگاه است، تعارض دو تفکر در یک خانواده که نمادی از خانواده بزرگ ایران است، من می خواهم بگویم هرچه فریاد کنید که او (مهدی) از ما نیست، باز تمام سلولها می گویند "از ماست". در ایران بزرگ نیز هر چه فریاد کنید که « آنها از جنس ما نیستند» باز رگ و پوست و خون آنان گواهی می دهد که ایرانی اند، نمی توانیم گروهی از مردم را از خود جدا کنیم و بگوییم «از ما نیستند!» باید پذیرفت که در خانواده ایران اسلامی ما اندیشه های متفاوت وجود دارد، چه خوب، چه بد، ایرانی هستیم با اندیشه های متفاوت، افکار مختلف، اقوام گوناگون، ادیان، مذاهب و فرق متنوع. نمی شود هر کس خود را مطلق بداند و دیگران را سرکوب کند، روزگاری نیز قدرت در دست مخالف ما قرار می گیرد، آیا دوست داریم با چوب و چماق و اسلحه ما را خاموش کنند؟
والسلام علی من اتبع الهدی3/4/88 دکتر مهدی خزعلی
یکشنبه برای عرض ادب و دستبوسی به منزل پدر رفتم- همه خواهران در همان مجتمع زندگی می کنند - یکی از خواهران که از دولتی سر احمدی نژاد پست ریاست دانشگاه گرفته است و شویش استاندار احمدی نژاد است برای بحث و مجادله به خانه پدر آمد، من برای صله رحم و عرض ادب رفته بودم، سعی داشتم از بحث سیاسی بپرهیزم، لیکن آنان اصرار دارند که فقط بحث سیاسی کنند و در حقانیت محمود سخن بگویند و صد البته در نفاق مخالفان او! شنیدم پس از خروج از خانه پدری فریاد اعتراض سرداده است که چرا او را به خانه راه می دهید!!! و باز گفته است ایکاش در تظاهرات او نیز تیری بخورد و کشته شود!!! نمی دانم، مگر بزرگترین گناه پس از شرک، قطع رحم نیست؟ و والاترین عبادت و اطاعت پس از توحید، احسان به والدین نیست؟ چگونه است که اختلاف نظر در انتخاب کاندیدای ریاست جمهوری در آیین اینان موجب قطع رحم است؟! مگر من حلالی را حرام یا حرامی را حلال کرده ام؟ شاید بیش از حد مجاز می دانم!علی ای حال، من هرگز قطع رحم نخواهم کرد و به امر خدا احسان و نیکی به پدر و مادر را ترک نخواهم کرد، دست و پای والدین را می بوسم و دیدار ارحام را واجب می دانم، اما سخن حق را ترک نمی کنم و با سعه صدر سخن باطل را می شنوم، به عقیده باطل آنان تعرض و اهانت نمی کنم، عقیده خود را بر آنان تحمیل نخواهم کرد و از آنان نیز فقط انتظار تحمل مخالف را دارم و بس. شاید خرده بگیرید که چرا اختلافات خانوادگی را علنی می کنم؟ در واقع این تلاقی دو دیدگاه است، تعارض دو تفکر در یک خانواده که نمادی از خانواده بزرگ ایران است، من می خواهم بگویم هرچه فریاد کنید که او (مهدی) از ما نیست، باز تمام سلولها می گویند "از ماست". در ایران بزرگ نیز هر چه فریاد کنید که « آنها از جنس ما نیستند» باز رگ و پوست و خون آنان گواهی می دهد که ایرانی اند، نمی توانیم گروهی از مردم را از خود جدا کنیم و بگوییم «از ما نیستند!» باید پذیرفت که در خانواده ایران اسلامی ما اندیشه های متفاوت وجود دارد، چه خوب، چه بد، ایرانی هستیم با اندیشه های متفاوت، افکار مختلف، اقوام گوناگون، ادیان، مذاهب و فرق متنوع. نمی شود هر کس خود را مطلق بداند و دیگران را سرکوب کند، روزگاری نیز قدرت در دست مخالف ما قرار می گیرد، آیا دوست داریم با چوب و چماق و اسلحه ما را خاموش کنند؟
والسلام علی من اتبع الهدی3/4/88 دکتر مهدی خزعلی