Sonntag, 14. Juni 2009

من پس از انتخابات: رجبعلی مزروعی

جبعلی مزروعی

عضو جبهه مشارکت اسلامی و نماینده پیشین مجلس

رفتار عجیب و پرهزینه

در این روزها ما شاهد رفتار عجیب و غریبی از سوی حاكمیت یكدست اقتدارگرایان در ایران بودیم.

از یكسو به دلیل انتخابات فضای سیاسی و اجتماعی را باز كردند و این امر موجب به صحنه آمدن تقریبا همه نیروهای فكری و سیاسی و اجتماعی به عرصه انتخابات شد و آنچنان فضای پر شوری آفریده شد كه بسیاری از افرادی كه سال ها در داخل و خارج با صندوق رای قهر كرده بودند انگیزه برای رای دادن پیدا كردند.

حضور پر شور مردم به ویژه جوانان در جلسات سخنرانی و میتینگ ها و خیابان ها و شبگردی آنها تا دیر وقت در شبها به بدون اینكه برخوردی و درگیری پیش بیاید خود نشانه ای از تحمل و مدارای حاكمیت بود و اینكه جامعه ما می تواند براحتی یك چنین وضعیتی را در درون خود حل كند و ظرفیت بزرگی از حركت به سوی دموكراسی را به نمایش گذارد و در این میان نحوه مواجهه نیروهای پلیس و طرفداران محمود احمدی نژاد جای تعجب و تقدیر داشت.

خوب نتیجه چنین روندی حضور فعال و پرشور و حماسی مردم در پای صندوق های رای در روز 22 خرداد بود به گونه ای كه رقم 85 درصد واجدین شرایط رای دادن را ركورد زدند و تصویری زیبا از حساسیت نسبت به تعیین سرنوشت خود و آینده ایران را در جهان ثبت كردند.

دیدگاه علی مزروعی پیش از انتخابات

اما و صد اما كه رفتار حاكمیت از هنگامه پایان رای گیری دگرگونه شد و از نوع اعلام نتایج انتخابات توسط مسئولان وزارت كشور و صدا و سیما تا برخورد بسیار خشن نیروهای پلیس و لباس شخصی ها با تجمع های اعتراضی رای دهندگان به میرحسین موسوی هیچ یك حاكی از درایت و ادب پیروزی نبود و اثباتی دیگر بود براین نكته كه :« ادب مرد به ز دولت ادست.»

اگر نتیجه این انتخابات واقعا منطبق بر آراء مردم بود به راحتی می شد ساز و كاری را تعریف و عملیاتی كرد كه برای همه نامزدها و رای دهندگان اعتماد ساز و قابل قبول باشد و اینهمه هزینه و بی اعتمادی از سوی بخشی قابل توجه از مردم نسبت به حكومت و حاكمیت ببار نیاورد.

علی مزروعی

حتی اگر فرض را براین بگذاریم كه واقعا نتیجه انتخابات همین است كه اعلام شده است اما مجموعه رفتارهایی كه پس از رای گیری توسط حاكمیت انجام شد بیش از پیش این شك و شبهه و سئوال را رقم می زند كه نتیجه اینگونه نبوده است و حال می خواهند با ضرب و زور و فشار همه را ساكت كنند تا نتیجه را غالب كنند.

در این میان ورود رهبری و صدور بیانیه قبل از اینكه شورای نگهبان نظر خود را در باره صحت انتخابات و نتیجه آن اعلام كند و سه روز مهلت قانونی برای شكایت نامزدها نسبت به مسائل انتخابات سپری شود خود بر دامنه ابهامات افزود و روند امور بگونه ای پیش رفته كه رای دهندگان به موسوی احساس فریب خوردگی كرده و حداقل كاری كه می توانستند كرد بلند كردن صدای اعتراض خود بود.

به نظر من مجموعه « رفتار عجیب و پر هزینه » حاكمیت باعث نوعی سرخوردگی همه افرادی شده است كه به نامزدی غیر از احمدی ن‍‍‍‍ژادی رای دادند و انتخاباتی را می توانست نقطه عطفی برای اعتماد سازی و وحدت ملی باشد به رویدادی اعتماد زدا و افتراق آمیز تبدیل كردند.

به نظرم مشكل اصلی دولت احمدی نژاد در چهار سال گذشته عدم درایت در اداره امور كشور بوده است و رخدادهای اینروزها نیز اثباتی دیگر بر این موضوع است و اگر ایشان با همین فرمان بخواهد اموركشور را چهارسال دیگر اداره كند باید به خدا پناه برد! اینكه دولت و حاكمیت نگاهش به انتخابات مثل كالای بكبار مصرف باشد و برایش مهم نباشد كه چهار سال دیگر چه می شود فقط و فقط حاكی از نوعی عدم درایت و آینده نگری در حاكمیت است و خدا نكند كه واقعه ای پیش بیاید كه حاكمیت زودتر از این چهار سال نیازی به این رای دهنده ها داشته باشد.

به نظر من اگر نتیجه این انتخابات واقعا منطبق بر آراء مردم بود به راحتی می شد ساز و كاری را تعریف و عملیاتی كرد كه برای همه نامزدها و رای دهندگان اعتماد ساز و قابل قبول باشد و اینهمه هزینه و بی اعتمادی از سوی بخشی قابل توجه از مردم نسبت به حكومت و حاكمیت ببار نیاورد. اما تن ندادن به چنین كاری خود دلیلی شده است بر اینكه این نتیجه حاصل جمع آراء ریخته شده به صندوق ها نیست!


به هرحال این روزها كه می توانست روزهای خوبی برای تاریخ كشورمان باشد نیز می گذرد و تحربه ای بر انبان دیگر تجربه های ما افزوده می شود اما حاكمیت ما باید بداند با « رفتار عجیب و پرهزینه » نمی تواند كشور را به پیشترفت و عدالت رساند و با تقسیم مردم به خودی و غیر خودی و تكیه بر یك اقلیت خاص و تفكری فرقه گرایانه و متحجرانه و فقط اینان را اهل حق دانستن و دیگران را باطل تصور و ازهر حقی محروم كردن نمی توان حكومت و اداره امور كرد و حكومت و حاكمیتی می تواند در ایران و جهان امروز موفق باشد كه به هر شهروندش احترام بگذارد و از نیرو و توان هر یك از آنان استفاده كند.

متاسفانه برخوردهای روزهای اخیر نشان می دهد كه حاكمیت ما دلخوش به افرادی است كه بخشی از آنان به هیچ قاعده و قانون و اخلاقی پایبند نیستند و در رابطه با دیگران جز خشنونت نمی شناسند و نمی دانم آیا مقامات بالای ما می دانند كه چگونه اینان بنام حزب الله چماق و قمه و...می كشیدند و فحش می دادند وكتك می زدند و...و من به عنوان یك ایرانی مسلمان جز اظهار شرمسالاری و شرمندگی از روی همه آنانی كه به رای دادن تشویق و ترغیبشان كردم و در دل خوشحال از اینكه افراد بیشتری را با نظام و انقلاب آشتی می دهم چه می توانم بكنم ؟