Freitag, 10. Juli 2009

شعر محمود (طنز بمب خنده) در وصف ا.ن

توي ده ارادون احمدی ( ا.ن) زار و گريون ا.ن نگو بلا بگو دشمن جون ما بگو اخلاق بد، روي سياه، زبون دراز، واه واه واه نه محسن و نه كروبي، نه ميرحسين موسوي هيچكی باهاش رفيق نبود با اين همه سرمايه گند زده بود از پايه موسوي گفت: ـ ا.ن مي آي قاطي آدما؟ ـ نه نمي‌يام، نه نمي‌يام ـ‌ خودتو مي‌خواي اصلاح كني؟ ـ نه نمي‌خوام، نه نمي‌خوام كروبي گفت: ـ مي‌خواي يه كم تغيير كني؟ ـ نه نمي‌خوام، نه نمي‌خوام رضايي گفت: ـ‌ اخلاقتو خوب مي‌كني؟ ـ نه نه نه، نمي‌كنم! مردم سبز نازنين مشت در هوا پا بر زمين دنبال حرف كدخدا ريخته بودن تو كوچه‌ها ـ ملت چرا رژه مي‌ري؟ ـ دارم مي‌رم كه راي بدم، ديرم شده، عجله دارم ـ ملت خوب و نازنين مشت در هوا پا بر زمين سهام مي‌دم عدالت به عمه و به خاله‌ت چك پول مي‌دم هوارتا به هركدوم هزار تا يه كمي به من راي مي‌دي؟ ـ نه كه نمي‌دم، نه كه نمي‌دم ـ چرا نمي‌دي؟ ـ‌ واسه اين كه من تميزم پيش همه عزيزم راي مي‌دم به موسوي منتخب انس و پري اما تو چي؟ الهي كه ور بپري دروغ مي‌گي، رنگ مي‌كني هركي كه حرف حق بگه، مي‌پري و جنگ مي‌كني اخلاق بد، روي سياه، زبون دراز، واه واه واه در وا شد و شيخ ما اومد و شد كانديدا غرغر زنون، گردش كنون